هرکدام از این بزرگان گوشهای از زوایای پنهان و ناگفتههای شخصیتی و فرهنگی ما را به تصویر کشیده و در کتاب بزرگ تاریخ به ثبت رساندهاند. بنابراین صفاتی که برای مردم کرسف شمرده میشود صرفاً یک ادعای خشک و خالی نیست و برای اثبات هرکدام مصداقهایی از شخصیتهای بزرگ علمی، فرهنگی، دینی و ادبی وجود دارد.
مهدی سهرابی- هفته دولت به پایان رسید، هفتهای که بنا بر رسم هر سال در آن انواع طرحها و پروژهها در زمینههای مختلف به بهرهبرداری میرسد یا کار آن آغاز میگردد.
خدابنده هم این هفته با آغاز به کار پروژههای گوناگونی همراه بود و پروژههای گوناگونی به بهرهبرداری رسید ولی به نظر میرسد بهتر است در این هفته نگاهی به بدقولیهای مسئولان گذشته نیز بکنیم.
قولهایی که توسط افراد مختلف در زمانهای گوناگون برای توسعه و آبادانی منطقهای داده شده ولی عملی شدن آنها چیزی شبیه رویاست؛ مانند قولهایی که به اهالی کرسف دادهاند و اینک از زبان یکی از همین اهالی خواننده آنها خواهید بود.
این کرسفی به خبرنگار مردمنو گفت:
هر قوم و ملتی شناسنامه یا شناسنامههایی برای معرفی و شناساندن خود دارد. مثلاً ایلیاد و ادیسههومر شناسنامه ادبی و فرهنگی یونان باستان است و شاهنامه فردوسی شناسنامه ملیت، ایرانیت، آداب، آیین و اندیشه ایرانباستان میباشد. حال با این مقدمه باید بگویم کرسف نیز برای خود شناسنامههای پرارج و بهایی دارد و شناخت شخصیتها، اندیشهها، آثار و عملکردهای آنها پرده از فرهنگ، باورها، عقاید و سلایق مردم کرسف برمیدارد.
وی در ادامه اظهار داشت: برای نمونه بهتر است به نام برخی از مشاهیر و شخصیتهای تأثیرگذار کرسف اشارهای داشته باشم. احمدبنفارسزهواریکرسفی دانشمند صاحبنام قرن چهارم هجری، خواجه شمسالدین حکیمالهیکرسفی از مشایخ و علمای مشهور قرن معاصر، میرزاعلیتقیخان معروف به میرزامعتمد فرزند حکیمالهیکرسفی از کاتبان صاحب نام جهانشاهخانافشار، عباسخان افشار متخلص به «پریشان» فرزند محمدحسین خانافشار شاعر نامدار و حماسهسرای اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرنچهاردهم هجری قمری، شیخ محمد آقاترککرسفی از علما و فضلای قرن معاصر، دکتر ویکتوریا جهانشاهیافشار دکترای هنر از دانشگاه هنرهای زیبای مونیخآلمان، دکتر علی صبوری دکترای طراحی مدارات منطقی از دانشگاه لیورپول انگلیس و دهها شخصیت علمی و سیاسی و اجتماعی دیگر.
او افزود: هرکدام از این بزرگان گوشهای از زوایای پنهان و ناگفتههای شخصیتی و فرهنگی ما را به تصویر کشیده و در کتاب بزرگ تاریخ به ثبت رساندهاند. بنابراین صفاتی که برای مردم کرسف شمرده میشود صرفاً یک ادعای خشک و خالی نیست و برای اثبات هرکدام مصداقهایی از شخصیتهای بزرگ علمی، فرهنگی، دینی و ادبی وجود دارد.
اما این کرسفی با اشاره به این مطلب که مردم کرسف دین خود را به نحواحسن چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاباسلامی ایران ادا کردهاند، تصریح کرد: متأسفانه باید گفت مردم کرسف هرگز نتوانستهاند به ضروریترین و حیاتیترین خواستههای پیشپا افتاده خود برسند.
این امر از دو حالت خارج نیست، یا مردم خیلی ضعیف بودهاند و نتوانستهاند حقشان را بگیرند و یا مسئولان منطقه و استان نخواستهاند و یا نتوانستهاند درباره تحقق خواستههای مردم کرسف گام بردارند. برکسی پوشیده نیست که کرسف در دوران حکومت قاجار و پهلوی مرکزیت حکومت سیاسی و اجتماعی خمسه را به عنوان مرکز دهستان سهرورد برعهده داشت و این امر علیرغم مشکلاتی که برای مردم کرسف دربرداشت امتیازاتی نیز برای کرسف به وجود آورده بود، چراکه مقداری از سرمایههای اربابان حاکم که از بزرگترین فئودالهای منطقه بودند صرف عمران و زیباسازی کرسف میشد. از جمله یکی از نوادههای امیرجهانشاهخانافشار که قبل از انقلاب اسلامی ایران نماینده مجلس بود طرح شهرسازی، آبرسانی و زیباسازی شهر را به شکلی زیبا طراحی کرد که حدود 20 درصد آن نیز اجرا شد.
وی ادامه داد: برخلاف آن همه تلاشهای مردم کرسف متأسفانه خدمات درخورتوجهی در اختیار مردم کرسف قرار نگرفته است. همانطور که اشاره شد قبل از انقلاب طرح شهرسازی کرسف در حال اجرا بود ولی بعد از انقلاب متوقف شد و اکنون بدون اقدامی 31 سال بعد از انقلاباسلامی غیر از ساخت یک کتابخانه عمومی با تعدادی کتاب و احداث یک سالن ورزشی و چند مورد دیگر مثل پستبانک، پروژههای خدماتی و تولیدی دیگر به بهرهبرداری نرسیده است. آیا باید در معنی برابری و مساوات، 3000 نفر در فلان روستا به اندازه 10 هزار نفر کرسف از امتیاز بهرهمند شوند؟ آیا مجاهدتهای مردم کرسف بار مسئولیت مسئولان منطقه را در قبال مردم سنگینتر نکرده است؟ چرا مسئولان از طرح مسئله بخششدن کرسف و پیگیری آن طفره میروند؟ آیا فکر نمیکنید این کار شما مردم کرسف را نسبت به شما بدبین میکند و سرخوردگی برای آنها به دنبال دارد؟ آیا فکر نمیکنید با بخششدن کرسف مردم به زادگاهشان دلگرم شده و این کار مانع مهاجرت آنها به شهرهای دیگر میشود؟
وی که نمیخواست نامی از او برده شود تصریح کرد: من به عنوان یک کرسفی با انتقاد و گلایهمندی، از مسئولان و دستاندرکاران گذشته و فعلی منطقه خواستارم پرونده بخششدن کرسف را دوباره به جریان انداخته و جداً آن را پیگیری کنند. من متأسفم که در سال 1375 استاندار وقت زنجان در مسجد جامع کرسف اعلام کرد به زودی طرح آبرسانی این شهرک به بهرهبرداری خواهد رسید و مردم کرسف صاحب آبآشامیدنی سالم میشوند ولی هنوز پس از 13 سال خبری از آبآشامیدنی سالم نیست. در سال 1381 فرماندار وقت از مدیرکل امور اجتماعی و انتخاباتی استانداری خواست که آخرین نظرات کارشناسی خود را در خصوص ایجاد بخش جدید به مرکزیت کرسف اعلام نماید ولی از آن تاریخ پرونده مذکور به علل نامعلوم راکد مانده است.
او در قسمت دیگری از حرفهای خود اظهار داشت: وقتی هرکدام از مسئولان منطقه قصد برشمردن عملکرد خود را دارند محال است کوچکترین اقدام خود را از قلم بیندازند ولی هیچکدام از آنان از کارهای نکرده خود چیزی نمیگویند. چرا فقط عادت کردهایم از طرح آبرسانی، مخابرات و تلفن حرف بزنیم که همگی خدماتی هستند که تمام نقاط از آنها بهرهمندند، چه روستای 3000 نفری و چه شهرک 10 هزار نفری.
وی در پایان گفت: منظور ما از این سخنان نادیده گرفتن کارهای برخی از مسئولان و عناد با نظام نیست و به راحتی میتوانیم مسئولان کمکار و پرکار را از هم تشخیص دهیم. پایانبخش حرفهای این کرسفی دو بیت از سعدی شیرین سخن شیرازی بود که بد نیست خواننده این دو بیت نیز باشید:
هرکه فریادرس روز سلامت خواهد / گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش/ بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود/ لطفکن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
روزنامه مردم نو -14/06/1388
واقعا جای تاسف است بدلیل عدم توجه مسئولین به کرسف که درفاصله 300 کیلومتری پایتخت قرار دارد بنده 30 سال است که شاهد مهاجرت مردم به شهرهای دیگر هستیم